... در قسمت قبل گفتم كه ماه ها طول كشيد تا بلاخره من آقاي عادل طالبي رو پيدا كردم.
امابنظر من در ازاي اين همه گشتن جاي يك پلتفرم يا ماركت پليس در زمينه مسايل آموزشي خالي است. پلتفرمي مثل ديوار كه شما مي توانيد هر مدل كسب و كار و هر مدل جنسي را از نو گرفته تا دست دوم ،كارهاي خدماتي گرفته تا خريد يك خودرو در آن بيابيد.(بنده آپارتمان مسكوني ام را در سال گذشته با استفاده از خدمات ديوار بازسازي نمودم .گچ كار ،بنا،كاشيكار ،لوله كش ،فروشنده مصالح ساختماني، نقاش و…همه در ديوار موجوداند و آماده به كار. البته اشكالاتي هم به ديوار وارد است كه هيچ گونه نظارتي براي هيچ كدام از طرفين ندارد و فقط و فقط معرفي ميكند.اما مشكل قابل حل است.
يك ماركت پليس يا پلت فرم كه در ابتداي امر يك تيم قوي سنجش داشته باشد و بتواند به كليه كساني كه در زمينه مسايل آموزشي در هر حوزه اي خدمات ارائه ميدهند رتبه بندي كند و هر شخص حقيقي يا حقوقي را توسط تيم سنجش خود رنكينگ نمايد.
اين تيم سنجش بايد از اساتيد برجسته هر حوزه باشند . اين رتبه بندي هميشگي نيست و ممكن است با تغيير ررزومه كاري (هر شخص حقيقي يا شركت حقوقي كه خدمات آموزشي ارائه ميكند )و درخواست بازنگري دوباره، تغيير مي يابد.در طي چند ماه يك بانك اطلاعاتي بدست مي آيد كه قطعا اشخاص بسيار زيادي در جستجوي آنها خواهند بود و نقطه اتصال دانش پذيران و ارائه دهندگان خدمات اين ماركت پليس است و نقطه شروع درآمدزايي همين جاست. در اصل منظورم كتاب اول است كه تحت نظارت و كنترل اساتيد هر حوزه است و اين وانفسا و تب همه گير فروش بسته هاي آموزشي جعلي پايان يابد.صد البته كه اين وظيفه ما نيست اما صد حيف كه فقط قادر به پاك كردن مساله (فيلتر)هستند تا حل آن . اما به هر حال نبايد بيكار نشست و بايد آن را به دست تكنولوژي سپرد.
اجازه دهيد مساله را نيش يا نيچ ماركتينگ كنم. در زمينه آموزش ديجيتال ماركتينگ چه بايد كرد ؟ اگر شخصي بخواهد آموزش ببيند و مثل من سالها از درس و بحث دور مانده باشد بايد به چه كسي اعتماد كند و از چه كسي دوره بخرد و پاي درس چه كسي بنشيند؟بعد از ۷ ماه تلاش و تحقيق و خواندن مطالب بي كيفيت (رايگان اينترنتي) مي رسد به سازمان مديريت صنعتي و جهاد هاي دانشگاهي كه از اساتيد بنام و خبره بهره ميگيرند البته با هزينه هاي سنگين و بالا . آيا نمي شد در ابتدا من توسط يك پلتفرم به اصل سرچشمه يا خود اساتيد وصل شوم؟ چرا بايد استاد عزيز شعبانعلي را به صورت اتفاقي پيدا كنم؟ (تازه من ايشان را از 10 سال پيش زماني كه روزهاي شنبه براي مشتركين شان ايميل ارسال مي كردند مي شناختم.)
از لحاظ ارزش آفريني بنظرم نياز به توضيح نيست كه واضح است و آشكار.
اگر بتوان خدمات آموزشي را صنعت ناميد كه قطعا ميتوان ؛ اين پلتفرم زير مجموعه آن خواهد بود.
بازار آماده آن تمام دانشپذيران ، دانشجويان و دانش آموزان داخلي خواهد بود.
قطعا هر ايده ي جديدي كه به مرحله اجرا در مياد كپي برداري صورت ميگيرد. ولي اولين آنها هميشه در ذهن مردم نفوذ ميكنند.و اين هنر آن استارتاپ است كه برند خود را در ذهن مردم هك كند.مثل اسنپ و تپسي. مردم اگه بخواهند ماشين بگيرند حتي اگه از تپسي هم استفاده كنند ميگويند اسنپ گرفتم.
علي ايحال بنظر حقير بانك اطلاعاتي در هر حوزه اي( همانند كتاب اول كه در گذشته چاپ ميشد) يكي از حلقه هاي مفقوده است .مثل سايت اينترنتي تيزلند كه توسط عادل طالبي در سطح دانش آموزان و مدارس شكل گرفته در سطح دانشگاهي هم اين نياز احساس مي شود اگر چه گستردگي رشته ها و تنوع رشته هاي دانشگاهي بسيار زياد و قابل مقايسه با مدارس نيست ولي به هر حال مي توان از چند رشته شروع كرد و بتدريج گسترش داد .بنظرم اگر استارتاپ و يا پلتفرم و يا ماركت پليسي جرات كند در اين حوزه گام بردارد قطعا پشيمان نخواهد شد.